چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی.
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم تویی که مهرو وفا دیدی و جفا کردی
(بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی)۲
بیا که با همه نا مهربانیت ای ماه خوش امدی و گل اوردی و صفا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
(بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی)۲
(بیا که چشمتو تا شرمو ناز دارد کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی)۲
درباره این سایت